فاطمه علیهاالسلام؛ اسوه حیاتی زیبا
سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام
1. معنویت در خانه فاطمه علیهاالسلام
2. ایمان فاطمه علیهاالسلام
3. در محراب عبادت
4. فاطمه علیهاالسلام و مائده آسمانى
5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت 6. انس با قرآن كریم
7. دعا براى دیگران
8. احترام به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و سلم
9. سبقت گرفتن در سلام
10. تحمل سختىها
11. حجاب و عفاف
12. انفاق و ایثار
13. فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى
نكته ها
در دنیای امروز اگر چه تکنولوژی پیشرفت عظیمی داشته و از جهت مادی روند چشمگیری را در پی داشته است؛ اما بشرامروز دچار سرگردانی غریبی شده است. چرا که به بُعد معنوی وی توجه کمتری شده و انسان را حیران نموده است. بشر برای نیل به کمالات معنوی به تنهایی و بدون راهنما قادر به حرکت در این مسیر پر سنگلاخ نیست، باید از کسانی که نسبت به مسیر آشنا هستند یاری طلبند تا از خطرات راه، برهند. در این میان پیامبران و اولیای الهی بهترین راهبران هستند که حضرت صدیقه کبری علیهاالسلام یکی از آن بزرگواران می باشد و ما سعی در شناخت آن بانوی دو عالم داریم تا هر چه بیشتر از ایشان الگو برداریم.
سیره رفتارى حضرت زهرا علیهاالسلام
گاهى شكوه بانوى بزرگ جهان، چنان دل و جان را لبریز مىسازد كه توان سخن گفتن را از انسان مىگیرد. جایگاه رفیع فاطمه اطهرعلیهاالسلام خیره كننده دیدگان هر بیناست. بارى! برخى در شناختن و شناساندن این بانو، كه مادرِ عصمت و آینه عفاف است، به دامن روایات و آیاتى پناه مىبرند كه گویاى شأن والاى اوست.
در شأن فاطمه علیهاالسلام آیات بسیارى نازل گشته و روایات نیز همچون دریایى موّاج و متلاطم طراوت بخش ساحل اندیشهها و كرانههاى معرفت است.
امّا در این میان، راه دیگرى نیز وجود دارد كه ما را با ژرفاى كمالات و جلوه فضیلتهاى این بانو آشنا مىسازد، آن هم نگریستن به سیره عملى و شیوه رفتارى آن بزرگوار است. در واقع، زندگینامه زیبا و پرنكته و آموزنده او در ابعاد گونا گون، آینهاى است كه نورى از بزرگىها و فضیلتهاى او را بر رواق دلمان مىتاباند و شبستان جان را همچون روز، روشن مىسازد.
نگارنده در این نوشته مرورى دارد بر چند فراز برجسته از زندگى حضرت زهراعلیهاالسلام كه بیشتر كاربردى و عملى است؛ چرا كه فاطمه علیهاالسلام «اسوه» و«الگو» است.
پس شایسته است كه در بند بند این بخشهاى نورانى از حیات حضرت زهرا علیهاالسلام، به دقت بنگریم و با نگرشى جامع درس هایى را كه از این نمونهها مىآموزیم، در كلاس زندگى به كار بندیم.
1. معنویت در خانه فاطمه علیهاالسلام
زندگى حضرت فاطمه علیهاالسلام سراسر نور و پر از معنویت بود. او توانست در خانه كوچك خود، با تمام مشكلات، به عرفان كامل برسد. وى به جایى رسید كه جبرئیل امین بر او نازل مىشد.فاطمه علیهاالسلام عاشق عبادت بود. او در تسلیم و اطاعت و در استقبال از عبادت، چنان به پیش رفت كه حتى سلامت خویش را از یاد بُرد.
امام باقرعلیه السلام در شأن عبادت او فرمود:«كانت تَقومُ حَتى تَورَّمَ قدماها.»؛ حضرت چنان عبادت می کرد که پاهای - مبارک- ایشان ورم نموده بود.
روزى رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم به او فرمود: «دخترم از خدا چیزى بخواه كه جبرئیل از جانب خدا وعده اجابت داده است.»،حضرت عرض كرد:«حاجتى جز توفیق در بندگى خدا ندارم. آرزویم این است ناظر جمال او باشم و به وجه كریمش نظاره كنم.» و خود در مناجاتش مىفرمود:«أسالك لذة النّظر الى وجهك».
همسر و فرزندان او، عاشق معبود یگانه بودند. خانهاى كه پر از نور و نماز و قرآن و عبادت است، ارزشمند است.
حضرت على علیه السلام و فاطمه زهراعلیهاالسلام هر دو عاشقانه و خالصانه عبادت مىكردند. این طور نبود كه فقط علىعلیه السلام در نماز غرق شود؛ بلكه فاطمه زهراعلیهاالسلام نیز چنان در محراب به عبادت مىایستاد كه از شدّت ترس، نَفَسش به شماره مىافتاد.
امروز باید زن و مرد به این زوج ملكوتى اقتدا كنند و هر دو به معراج عرفان، معنویّت و سیر و سلوك برسند.
علاّمه مجلسى قدس سره در مورد خانه على و فاطمهعلیهماالسلام از انس بن مالك، و بُریره نقل مىكند:
هنگامى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله وسلم این آیه شریفه را خواند:«فى بیوتٍ اَذِنَ اللَّهُ اَن تُرْفَعَ و یُذكَرَ فیها اسمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فیها بالْغُدُوِّ والآصالِ» (نور/ 36)؛ در خانههایى (مانند معابد، مساجد و منازل انبیا و اولیا) خدا رخصت داده كه آنجا رفعت یابد و در آن، ذكر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تنزیه ذات پاك او كنند.
مردى برخاست و سؤال كرد: اى رسول خدا! این خانهها كدامند؟
حضرت فرمود: خانههاى انبیا. سپس ابوبكر برخاست و پرسید: اى رسول خدا! آیا این خانه (اشاره به خانه على و فاطمه) نیز از همان خانههاست؟ حضرت فرمود: آرى و از برترین آنان است.
ابن عباس مىگوید: در مسجد پیامبر بودیم كه یكى از قاریان قرآن آیه «فى بیوتٍ اذِنَ اللَّهُ...» را تلاوت كرد. پرسیدم: اى رسول خدا! این خانهها كدام خانهها هستند؟
حضرت فرمود: خانههاى انبیا، و سپس با دست خویش به خانه فاطمه زهراعلیهاالسلام اشاره كرد.(1)
2. ایمان فاطمه علیهاالسلام
امام باقرعلیه السلام مىفرماید: روزى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سلمان را براى رساندن پیامى به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستاد. سلمان مىگوید: پس از درنگ كوتاهى در پشت در خانه آن حضرت، سلام گفتم، صداى فاطمه علیهاالسلام را از داخل خانه شنیدم كه قرآن مىخواند و در بیرون اتاق، دستاس در حال چرخیدن بود. ماجرا را به پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم خبر دادم. آن حضرت تبسّمى كرده و فرمود:
«یا سلمانُ اِنَّ ابنَتى فاطمةَ مَلاءَ اللَّهُ قَلْبَها و جَوارِحَها الى مشاشِها...؛ اى سلمان! خداوند قلب، اعضا و جوارح دخترم فاطمه را تا فرق سرش مملوّ از ایمان كرده است. دخترم خود را در اطاعت و عبادت خدا قرار داده است. پس خداوند فرشتهاى را به نام زوقابیل (جبرائیل) فرستاده تا به جاى او دستاس را بگرداند.»(2)
3. در محراب عبادت
پیامبراكرم صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم فاطمه، سرور زنان جهان از اولین و آخرین است. هنگامى كه او در محراب عبادت مىایستد، هفتاد هزار فرشته از فرشتگان مقرّب بر او سلام گفته و همان ندایى را كه به مریم مىگفتند، به فاطمه علیهاالسلام مىگویند كه: «اِنَّ اللَّهَ اصطَفاكِ و طَهَّرَكِ واصْطفاكِ على نِساء العالمینَ»(3)حَسن بَصرى (زاهد معروف) مىگوید: «لم یَكُنْ فى الاُمّةِ اَزْهَدَ ولا اَعْبَدَ مِنْ فاطِمَةَ...؛ در امت اسلام عابدتر از فاطمه علیهاالسلام نبود. وى آنقدر نماز مىخواند و عبادت مىكرد كه دو پاى مباركش ورم مىنمود.»(4)
4. فاطمه علیهاالسلام و مائده آسمانى
حضرت فاطمه علیهاالسلام به نماز،علاقه فراوانى داشت و هرگاه حاجتى داشت، به نماز متوسّل مىشد. سه روز بود كه در خانه على و فاطمه علیهماالسلام غذا یافت نمىشد و آنان این مدت را بدون غذا سپرى كردند. علىعلیه السلام وارد منزل شد در حالى كه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نشسته و فاطمه علیهاالسلام نماز مىخواند و بین این دو نفر ظرفى سرپوشیده بود. وقتى فاطمه علیهاالسلام از نماز فارغ شد، سرپوش را از آن ظرف برداشت اما ظرف مملوّ از نان و گوشت بود. على علیه السلام فرمود: اى فاطمه! این از كجا برایت رسیده؟ گفت: از جانب خدا نازل شده است. خداوند به هر كه بخواهد، روزى مىدهد. رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: آیا مىخواهید نظیر این را براى شما نقل كنم؟ گفتند: بله، اى رسول خدا! فرمود: اى على! مَثَل شما مثل زكریاست كه هر وقت بر حضرت مریم علیهاالسلام وارد مىشد، مىدید كه در محراب عبادت است و در نزد وى خوراك نهاده شده است. زكریا مىفرمود: اى مریم! این از كجا آمده است؟ مریم در جواب مىگفت: از جانب خدا! خدا هر كس را كه بخواهد، روزى مىدهد. آن گاه آن غذا را یك ماه خوردند و آن كاسه همان ظرفى است كه حضرت مهدى «قائم آل محمّد صلى الله علیه وآله و سلم» در آن غذا مىخورد.(5)5. حضرت زهرا علیهاالسلام و ترس از قیامت
حضرت زهرا علیهاالسلام به شدّت از روز قیامت و سختى آن نگران بود. او از پدرش رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم درباره چگونگى زنده شدن و احوال قیامت سؤالات بسیارى مىنمود.
علاّمه مجلسى قدس سره مىنویسد:
هنگامى كه آیه «و اِنَّ جَهَنَّم لَمَوعِدُهُم اجمعین لها سبعةُ ابوابٍ لِكُلِّ بابٍ مِنهُمْ جُزءٌ مَقْسومٌ»( حجر/ 44-43) بر پیامبرصلى الله علیه و آله و سلم نازل شد، آن حضرت به شدّت گریست و یارانش نیز با گریه آن حضرت، گریه كردند؛ اما كسى نمىدانست كه پیامبر چرا مىگرید و جبرئیل چه چیزى را بر او نازل كرده كه باعث گریه فراوان پیامبر شده است. از طرفى، هیچ كس یاراى سخن گفتن با آن حضرت را نداشت. اصحاب چون مىدانستند وقتى پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نگاهش به فاطمه علیهاالسلام مىافتد، شاد مىگردد، فردى را به خانه فاطمه علیهاالسلام فرستادند تا وى را از این ماجرا و گریه پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم با خبر سازد. دختر رسول خدا با شنیدن این خبر برآشفت و خانه را به قصد مسجد و دیدار پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم ترك گفت. هنگامى كه فاطمه علیهاالسلام نزد پیامبر آمد، فرمود: «پدرجان! جانم فدایت باد! چه چیز تو را به گریه درآورده است؟!» پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم آنچه را كه جبرئیل بر او نازل كرده بود، بر دخترش تلاوت كرد. فاطمه علیهاالسلام از شدّت ترس و وحشت، با صورت بر زمین افتاد، در حالى كه مىفرمود:«اَلوَیْلُ وِ ثُمَّ الوَیْلُ لِمَنْ دَخَلَ فِىالنَّار؛ واى، پس واى بر كسى كه وارد دوزخ شود!»
على علیه السلام دست بر سر مىگذاشت و فریاد مىزد:« وا بُعْدَ سَفَراه وا قِلّة زاداهُ فى سَفَرِالقیامة؛ واى از دورى سفر، واى از كمى توشه راه سفر قیامت!»
6. انس با قرآن كریم
توجّه ویژه حضرت زهرا علیهاالسلام به قرآن كریم، درس دیگرى به شیفتگان این كتاب آسمانى مىدهد.حضرت فاطمه علیهاالسلام فرمود:«حُبِّبَ اِلىَّ مِنْ دنیاكُمْ ثلاث، تِلاوَتُ كتاب الله، والنظَرُ فى وجه رسول الله وَالإنفاق فى سبیل الله؛ سه چیز از دنیاى شما را دوست دارم: تلاوت قرآن كریم، نگاه به چهره مقدّس پیامبر صلى الله علیه و آله و سلم؛ انفاق در راه خدا.»(6)
فاطمه زهرا علیهاالسلام، با قرآن مأنوس بود و پیوسته از خانه كوچكش آواى خوش قرآن به گوش مىرسید. گفتههاى یاران و اصحاب رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مؤیّد این سیره و شیوه آن بانوى باعظمت است.
حضرت فاطمه علیهاالسلام به قرآن اهمیت مىداد به گونهاى كه وصیّت كرد در شب اوّل قبر،علىعلیه السلام بر مزارش بسیار قرآن بخواند. حتى خادمهاش فضّه نیز تا بیست سال به غیر قرآن لب نگشود و جز با قرآن پاسخ نداد.
7. دعا براى دیگران
فاطمه علیهاالسلام چگونه سخن گفتن با خدا و دعا كردن را به آیندگان آموخت. او در دعا نیز همه را بر خود مقدّم مىداشت. امام حسن علیه السلام مىفرماید:مادرم را در شب جمعهاى دیدم كه پیوسته در حال ركوع و سجود بود تا این كه صبح دمید و شنیدم كه مردان و زنان با ایمان را نام مىبُرد و بسیار براى آنان دعا مىكرد؛ اما ندیدم حتى یك بار براى خود دعا كند. از روى تعجّب گفتم: مادر! چرا براى خودت دعا نمىكنى و از خدا چیزى نمىخواهى ؛ همان گونه كه براى دیگران دعا مىكنى؟ مادرم در پاسخ فرمود:«یا بُنىَّ! اَلْجار ثُمّ الدّار؛ فرزندم! اوّل همسایه سپس اهل خانه.»(7)
8. احترام به پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله و سلم
هنگامى كه آیه«لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَكُمْ كَدُعاءِ بَعْضِكُمْ بَعْضاً...»( نور/ 63) بر پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم نازل گشت؛ حضرت فاطمه علیهاالسلام پدر را «رسول اللّه» خطاب كرد. امام حسینعلیه السلام از مادر خود نقل مىكند:"از آن روزى كه این آیه بر پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم نازل شد، هیبت آن حضرت، مانع شد كه او را «پدر» خطاب كنم، از این رو مىگفتم: یا رسول اللّه. چون پیامبر چنین دید، فرمود
:«دخترم! این آیه درباره تو و اهل بیت تو نازل نشده است؛ زیرا تو از من هستى و من از تو. تو مرا پدر خطاب كن. دخترم! این آیه درباره مُستكبران نازل گشته كه احترام مرا نگه نمىدارند. پدر گفتن تو براى آرامش قلب من بهتر و به خشنودى خداوند نزدیك تر است.»
سپس پیشانى مرا بوسید و مقدارى از آب دهان خود را به [صورت] من كشید كه از آن پس هرگز نیاز به عطر پیدا نكردم."(8)«ادب» نمودار شخصیت انسان و بزرگترین سرمایه است. علىعلیه السلام فرمود: «لامیراث كَالأَدَب؛ هیچ ارثى گرانبهاتر از ادب نیست.»
ادب، سیره رایج بین این دختر و پدر بزرگوارش بود. هرگاه رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم نزد فاطمه علیهاالسلام مىرفت، او بر مىخاست و پدر را مىبوسید و او را در جاى خود مىنشانید. البته رسول خدا هم به فاطمهاش عنایت ویژه داشت؛ چرا كه وى كوثر الهى بود كه به او كرامت شده است.
9. سبقت گرفتن در سلام
آن حضرت به پیروى از رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم به سلام كردن بسیار اهمیت مىداد. در روایت آمده است كه شخصى گفت: نزد حضرت فاطمه علیهاالسلام آمدم، تا مرا دید، سلام كرد و در این امرِ نیكو بر من پیشى گرفت. سپس فرمود: چه چیز تو را به اینجا آورده است؟ عرض كردم: به جهت به دست آوردن خیر و بركت. فاطمه علیهاالسلام فرمود: پدرم مرا خبر داد كه هر كس سه روز نزد من و یا پدرم آید و سلام كند، خداوند بهشت را بر وى واجب مىگرداند.(9)10. تحمل سختى ها
در روزهاى نخست شكلگیرى حكومت اسلامى در مدینه، مسلمانان با مشكلات بسیارى مواجه بودند. بسیارى از مهاجران و انصار، با تنگدستى روزگار مىگذراندند. در این حال علىعلیه السلام نیز همانند سایر مسلمانان زندگى مىكرد و هنگام توانمندى، دیگران را بر خود مقدّم مىداشت. تا چند سال، وضع به همین منوال سپرى شد. على و فاطمهعلیهماالسلام در خانه زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداشتند. فاطمه علیهاالسلام صبر كرد و سختىهاى زندگى را به خاطر رضاى خدا و خشنودى پدر و شوهر خویش تحمل نمود. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم ضمن با خبر بودن از وضع زندگى على و فاطمهعلیهماالسلام، پیوسته دختر خود را به صبر و شكیبایى در برابر مشكلات زندگى فرا مىخواند.اَنَس مىگوید: روزى فاطمه علیهاالسلام خدمت پدر آمد و عرض كرد: یا رسول الله! من و پسرعمویم زیراندازى جز یك پوست گوسفند نداریم. شبها خودمان از آن استفاده مىكنیم و روزها علف شترمان را روى آن پهن مىنماییم. پیامبر صلى الله علیه وآله و سلم فرمود: دخترم! صبر كن؛ زیرا موسى بن عمران تا ده سال از روزهاى زندگى خود را سپرى كرد، در حالى كه چیزى جز یك عباى قطوانیه نداشت.(10)
فاطمه علیهاالسلام هنگام سختىها مىفرمود: «یا رسول الله! خداوند را در برابر نعمتهایش ستایش مىكنم و بر نعمتهاى ظاهرىاش شكرگزارم.»(11) او ساده زندگى مىكرد و از تحمّل مشكلات زندگى پرهیز نداشت تا به شیرینىهاى آخرت برسد. وسایل زندگى حضرت ساده و مهریهاش اندك بود. او آیین خانه دارى و همسر دارى را به خوبى مراعات مىكرد و در زندگى، واقعاً شریك همسرش بود.
گاهى كه در خانه غذایى نبود و كودكان گرسنه بودند،حضرت زهرا به علىعلیه السلام چیزى نمىگفت و چیزى از او درخواست نمىكرد. او بیم داشت از این كه همسرش نتواند خواسته او را برآورده كند و شرمنده شود. فاطمه علیهاالسلام در جواب علىعلیه السلام كه مىفرمود: چرا به من خبر ندادى تا غذایى براى شما تهیه كنم؟ مىگفت:
اى ابوالحسن! من از خدایم شرم مىكنم كه تو را به چیزى كه بر آن قدرت ندارى، تكلیف كنم!
آرى، فاطمه علیهاالسلام در تمام عرصهها نمونه و الگوست. در خانواده، همدم رنجها و غصّههاى شوهر بود و پناه او.
على علیه السلام مىفرمود: وقتى به خانه مىآمدم و به زهرا نگاه مىكردم، تمام غم و اندوهم برطرف مىشد. هرگز كارى نكردم كه فاطمه از من خشمناك و ناراحت شود. فاطمه نیز هرگز مرا خشمناك نساخت.
11. حجاب و عفاف
حضرت زهراعلیهاالسلام هم در سخن، معلم حجاب بود، هم در رفتار، اسوه عفاف. علىعلیه السلام مىفرماید: روزى با گروهى از اصحاب، خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم بودیم. آن حضرت به اصحاب فرمود: صلاح و مصلحت زن در چیست؟ هیچ كس نتوانست پاسخ صحیحى بدهد، وقتى كه اصحاب متفرق شدند، من به خانه رفتم و موضوع سؤال رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم را به فاطمهعلیهاالسلام گفتم. فرمود: من جوابش را مىدانم:«صلاح زن در آن است كه مردان بیگانه را نبیند و مردان بیگانه هم او را نبینند.»- البته منظور دیدارهای بیجا می باشد-
من هنگامى كه خدمت رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم رسیدم، عرض كردم: فاطمه علیهاالسلام در پاسخ سؤال شما چنین فرموده است. پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم سخنِ پخته و منطقى زهراعلیهاالسلام را پسندید و فرمود: «فاطمه پاره تن من است.»(12)
البته در توضیح فرمایش حضرت زهراعلیهاالسلام مىتوان گفت كه عدم رعایت پوشش از طرف زنان در جامعه، مىتواند فساد مردان را به دنبال داشته باشد كه سرانجام این بىمبالاتى، به سستى بنیان خانواده و اجتماع خواهد انجامید.
حضرت زهراعلیهاالسلام همان گونه كه فرمود، طبق آن نیز رفتار كرد. تا آنجا حجاب را رعایت مىكرد كه روزى یكى از مسلمانان به نام «ابن مكتوم» كه نابینا بود، به خانه فاطمه علیهاالسلام آمد. فاطمه از آن اتاق به اتاق دیگرى رفت، به او گفتند: ابن مكتوم نابیناست. حضرت فرمود: او نابیناست؛ اما من كه نابینا نیستم...!
از وصیّتهاى فاطمهعلیهاالسلام این بود كه: «پس از مرگ، بدن مرا داخل تابوتى بگذارید، تا حجم بدنم پیدا نشود.» این شیوه تا آن زمان مرسوم نبود و این وصیّت، درسى از عفاف و حجاب و حیا بود كه بانوان باید آن را مورد توجّه قرار دهند.
اى زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است
ارزنده ترین زینت زن، حفظ حجاب است
فرمان خدا، قول نبىّ، نصّ كتاب است
از بهر زنان، افضلِ طاعات، حجاب است
12. انفاق و ایثار
نمونه بارز انفاق و ایثار آن بزرگوار، بخشش «لباس عروسى» به زن فقیر، آن هم در شب عروسى است.هنگامى كه مركب عروس رهسپار خانه على علیه السلام بود، زن سائلى پیش آمد، و در برابر عروس اظهار احتیاج به لباس نمود. فاطمه علیهاالسلام،آن مظهر تقوا و ایثار، همراهان را به دور خود جمع كرد، و بى درنگ «لباس عروسى» را از تن درآورد و به آن زن فقیر بخشید. حضرت با این عمل، دیگرى را بر خود مقدّم داشت. این عمل وى به قدرى جالب و این فداكارى، به اندازهاى بزرگ است كه تا كنون تاریخ نتوانسته نمونهاى از آن را در خاطره خود ثبت نماید. آرى، زهراى اطهر با همان لباس معمولى به خانه شوهر رفت و سند ایثار در چهره درخشان زندگىاش ثبت گردید.(13)
فاطمه علیهاالسلام و خانوادهاش، مأواى بیچارگان و نیازمندان بودند. على علیه السلام و زهرا سه روز روزه نذر گرفتند و هر سه روز، غذاى افطار خود را به یتیم، مسكین و اسیر دادند. خداى متعال در تقدیر از این ایثار خالصانه، كه جز به خاطر خدا انگیزه دیگرى نداشت، سوره «هل أتى» را نازل فرمود.
13. فعالیتهاى سیاسى - اجتماعى
فاطمه علیهاالسلام در برابر مسائل سیاسى و اجتماعى جامعه اسلامى، بى تفاوت نبود و پیوسته جبهه حق را یارى مىكرد. در صحنههاى اجتماعى و دفاع از دین و رهبر، حاضر بود. حضرت در جنگ اُحُد شركت داشت و به امدادگرى و مداواى زخمهاى رسول خدا صلى الله علیه وآله و سلم مشغول بود. پس از رحلت رسول اكرم صلى الله علیه وآله و سلم كه خلافت غصب شد و«فدك» را از او گرفتند، همراه زنان بنى هاشم به مسجد آمد و در جمع مسلمانان حاضر، در خطبهاى غرّا كه پشت پرده خواند، از بدعتها، ستمها، حق كشىها، فراموش كردن وصیّت پیامبر و احیاى سنتهاى جاهلى انتقاد كرد.فاطمه علیهاالسلام در اثبات حق و مقابله با انحراف در رهبرى امت اسلامى، از هیچ كوششى فروگذار نكرد و این امر را تكلیف خود دانست. گاهى شبها همراه علىعلیه السلام به در خانه مهاجرین و انصار مىرفت و حمایت از ولایت و وصیت رسول را در یادها زنده مىكرد و آنان را به دفاع از حقّ شوهرش در مسئله خلافت و حقّ خودش فرا مىخواند، اگرچه جز كلامى سرد و بى مهر نمىشنید!
فاطمه علیهاالسلام عنایت ویژهاى به مسئله دفاع از امامت و ولایت امام علىعلیه السلام داشت و به عنوان یك وظیفه اجتماعى در قالبهاى مختلف، روى آن اهتمام و جدّیت مىورزید.
در مسئله «فدك» آن چیزى كه جوهر اصلى كارها و پیگیرىهاى حضرت فاطمه علیهاالسلام بود، همان دفاع از «حقّ ولایت حضرت امیرمؤمنان علیه السلام» بود. حتى آخرین وصیّت او یعنى تشییع، به خاك سپارى و مخفى نگه داشتن قبر هم در واقع تداوم حضور سیاسى و اجتماعى حضرت زهرا علیها السلام بود.این وصیّت، میزان هدفدارى و بزرگوارى ایشان را نشان مىدهد. تا حضرت زنده بود، على علیه السلام حامى نیرومندى داشت. به تعبیر بعضى از بزرگان: «به خاطر فاطمه علیهاالسلام، حُرمت حضرت امیرمؤمنان علیه السلام را تا حدّى پاس مىداشتند؛ اما پس از شهادت آن مظلومه، علىعلیه السلام تنها و بى پناه و مظلوم تر شد.» در یك جمله، فاطمه، فدایى امامت و رهبریت شد.اینها و نمونههایى دیگر از سیره رفتارى آن بانوى بىهمتا، جلوههاى الگو بودن او براى همه فضیلت خواهان و حق جویان است كه در پى «اُسوه» و سرمشق «چگونه زیستن»اند.
امید است این خصلتها و رفتارها، چون تابلویى، پیوسته در برابر دیدگان ما باشد. و اگر همواره آن حضرت را سرمشق و اسوه مىدانیم و معرفى مىكنیم، «ابعاد الگویى» او را نیز در قالب سیره عملى و رفتارى حضرتش بشناسیم و بشناسانیم. زیرا این گونه، بهتر مىتوان مَشى و مرام فاطمى را در بستر زندگى و اخلاق عینى پیاده كرد.
نكته ها
الف) نا گفته نماند آنچه فاطمه علیهاالسلام را اسوه و نمونه ساخته، كمال انسانى اوست و بدین خاطر، متعلق به عالم انسانیت است.ارزشهاى انسانى، اختصاص به زن یا مرد ندارد و به تبع آن، اسوههاى انسانى نیز همین گونهاند.
در یك جمله، فاطمه علیهاالسلام چنان كه اسوه زنان است، اسوه مردان نیز هست. همان گونه كه پیامبرصلى الله علیه وآله و سلم و امامانعلیهم السلام این چنیناند.
ب) باید توجّه داشت كه سنتهاى الهى و قوانین هستى، كه قواعد حاكم بر زندگى انسان، بخشى از آن است، همه ثابت و غیر قابل تغییرند. رابطه انسان با خدا و با جامعه و طبیعت، رابطهاى است كه در جوهر خود از اصول ثابتى تبعیت مىكند و قابل تغییر نیست و حضرت زهراعلیهاالسلام به عنوان زنى كه عالِم به این ارزشها بوده و بر طبق موازین الهى و انسانى زندگى مىكرده، مىتواند الگوى همه انسانها تا «انتهاى تاریخ» باشد.
به عبارت دیگر، همان طور كه «دین» امر ثابتى است، «الگو»هم مىتواند ثابت و جاودانه باشد؛ لذا زندگى و سلوك آن حضرت همواره براى انسانها «چه در حال و چه در آینده» اسوه و الگوست.
ج) از خصوصیات اسوههاى الهى این است كه همواره از سایر افراد بشر در مراتب كمال انسانى پیشقدم هستند و این تقدّم به صورتى است كه بشر هرچه در ابعاد مختلف رشد كند، بازهم نمىتواند بىنیاز از آنان باشد. ما انسانها هرچه سعى و تلاش كنیم، به افق فضائل آنان نمىرسیم و نمىتوانیم در حدود آنان و مانند آنها عمل كنیم، ولى باید در محدوده توان و استعداد خود در مسیر آنان حركت نماییم.
این كه مى گوییم فاطمه علیهاالسلام یا سایر حضرات معصومانعلیهم السلام الگوى همگانند، بدان معنا نیست كه باید فاطمه علیهاالسلام یا علىعلیه السلام شد، بلكه مقصود «فاطمه وار بودن و فاطمه گونه زیستن» است.
در سخنى از صادق آل محمّدعلیه السلام آمده است: به خدا سوگند! من شما و روحهاى شما و بوى خوشتان را دوست مىدارم. ما را در این جهت با پرهیزكارى و تلاش خود یارى كنید. هرگز به ولایت ما نمىرسید جز با كوشش و تقوا، و كسى كه دیگرى را به عنوان «امام» و «اسوه» برگزیده است، باید عملش مطابق با عمل او باشد.(14)
پىنوشتها:
1. فاطمه در كلام اهل سنت، ص 343.2. مناقب آل ابى طالب، ج 3، ص 338.
3. آل عمران / 42؛ اَمالى، صدوق، ص 437.
4. ربیع الابرار، ج 2، ص 104.
5. بحارالانوار، ج 42، ص 31.
6. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 17.
7. علل الشرایع، ص 215.
8. بحارالانوار، ج 43، ص 93.
9. اخلاق حضرت فاطمه(س)، ص 63.
10. احقاق الحق، ج 10، ص 400.
11. سفینة البحار، ج 1، ص 571.
12. كشف الغمّه، ج 2، ص 92. البته در بعضى از روایات آمده امام حسن(ع) سؤال رسول خدا(ص) را از مادرش پرسید و زهرا(س) جواب فوق را داد. ر.ك: وسایل الشیعه، ج 2، ص 9.
13. با اقتباس از الوقایع والحوادث، ملبوبى،ج4، ص186.
14. ارشاد القلوب، دیلمى، ص 101، چ بیروت.